در سالهای اخیر بسیاری از دامداریهای صنعتی کشور به منظور بهبود صفات تولیدی دامهای خود، به وارد کردن مواد ژنتیکی از قبیل اسپرم منجمد گاوهای نر برتر و نیز رویانهای منجمد دارای ارزش اصلاحی بالا اقدام کردهاند. هر از چند گاهی نیز خبر واردات مستقیم انواع دامها سبک و سنگین به کشور از رسانههای مختلف به گوش میرسد.
پیش از هر چیز باید به چند سؤال در این زمینه پاسخ گفت. باید دید چه هدفی در پس واردات دام نهفته است و این عمل پاسخگوی کدام نیاز دامدار است. به بیان بهتر چه کاستیای در دامهای بومی کشور وجود دارد که با واردات دام از خارج کشور جبران خواهد شد؟ آیا صرفِ واردات دام شرط لازم و کافی برای حصول نتیجه مطلوب است؟ چه کنیم تا پس از نیل به اهداف مورد نظر، آثار تغییرات ایجاد شده دوام داشته باشد تا نیازمند صرف هزینه مجدد جهت خرید دام از خارج کشور نباشیم؟
از دلایلی که موجب افزایش تقاضای خرید دام با منشأ خارجی از سوی فعالان صنعت دامپروری است، میتوان به افزایش چندقلوزايي، بهبود صفات مادري، افزایش توليد شير و همچنین تزریق ژنهای جدید با هدف ایجاد تنوع ژنتیکی، جلوگیری از افت ناشی از همخونی و پسرفت ژنتیکی اشاره کرد. عامل مهم دیگر، ضرورت صنعتی شدن پرورش دام سبک و امکان پرورش این دام در سامانه بسته (Intensive) است. همانطور که میدانیم بیشترین تولیدات دام سبک کشور توسط عشایر، ایلات و دامدارانی که بهصورت سنتی به پرورش دام میپردازند تأمین میشود. اما ظرفیت کم مراتع، خشکسالیهای اخیر و در نهایت از بین رفتن گونههای گیاهی و مشکلات مربوط به گوسفندداری و بزداری سنتی، موجب شده است که گلهداران نتوانند تعداد دامهای خود را به آن اندازه که نیاز تولیدی و اقتصادی خود یا جامعه را برطرف نماید، برسانند و در صورتی که به انجام چنین کاری مبادرت کنند به مراتع آسیب جدی وارد خواهند کرد. در نتیجه در مراحل بعدی پرورش به علت کمبود علوفه و مراتع بهطور خودکار از تعداد دامهای آنها کاسته خواهد شد. در چنین شرایطی لزوم استفاده از روشهای پرورش دام صنعتی و بهرهگیری از پتانسیل ژنتیکی نژادهای غیر بومی، متناسب با این سیستم پرورشی، مطرح میشود.
از سوی دیگر مخالفان طرح واردات دام سبک، حفظ و حراست ژنتيكی از نژادهای بومي را بهعنوان دلیل اصلی مخالفت خود برمیشمرند. تولیدکنندگان و سرمایهگذاران حوزه دام نیز بهحق در پی استفاده از نژادهای پربازده به منظور افزایش راندمان اقتصادي و سودآوری هستند. اما آیا فصل مشترکی بین این دو دیدگاه میتوان یافت؟ در پاسخ باید گفت بهطور قطع راهکار، ادغام خصوصیات برجسته دو نژاد از طریق آمیختهگری دامهای مطلوب و بهگزینی شده بومی با استفاده از سهم خوني نژادهاي خارجي، به منظور توليد نژادهاي پربازده است. با این تدبیر ضمن كمك به حفظ و حراست از ژنهای نژادهای بومی، صفات جديد در این دامها تثبیت شده و پتانسيل توليد اقتصادي نیز به دامهاي كشور در شرایط گوناگون صنعتی و سنتی اضافه خواهد شد. در چنین شرایطی امکان توسعه واحدهای صنعتی و نیمهصنعتی و نیز واحدهای کوچک روستایی با استفاده از نژادهای اصلاحشده داخلی و وارداتی مهیا میشود.
باید توجه کرد در پس تذکر نسبت به حفظ پتانسیل ژنتيكی بومی کشور، پشتوانه علمی و فنی عمیقی نهفته است. بحث سازگاری ژنتیكی دامهای بومی به شرایط اقلیمی و بیماریهای رایج منطقه مسئله بسیار مهمی است که باید مدنظر قرار گیرد. درواقع حیوانات یک منطقه خاص جغرافیایی، طی نسلهای پیاپی، تكوین یافته و حامل ژنهایی هستند كه به آنها اجازه میدهد تا تحت شرایط آن منطقه زنده بمانند و خوب رشد كنند. به همین دلیل همواره یکی از نگرانیهای متخصصان اصلاح نژاد دام این بوده که نُتاج مولدین خارجی نتوانند با شرایط اقلیمی و محیطی ایران عادتپذیری کامل داشته باشند.
هوموستازی تحت اثر پلیمورفیسم و نیز عوامل اپیژنتیک، مهمترین مکانیسمی است که بدن به کمک آن خود را در شرایط محیطی مختلف استرسزا و با استفاده از سیستم اعصاب مرکزی و تصحیح فراسنجهای فیزیولوژیکی عادت میدهد. ارزش اصلاحی دامهای نر خارجی بر مبنای عملکرد آنها در شرایط محیطی و اقلیمی همان کشور پیشبینی میشود. ممکن است شرایط اقلیمی زیستگاه دام خارجی، با شرایط اقلیمی موجود در ایران مطابقت نداشته باشد و به همین دلیل، بین عملکرد مورد انتظار و عملکرد واقعی نتاج آنها در شرایط جدید اختلاف معنیداری مشاهده شود. کشور ایران در عرض جغرافیایی 22 تا 40 درجه شمالی و طول جغرافیایی 45 تا 62 درجه شرقی واقع است و اکثر نواحی آن خشک و نیمهخشک هستند؛ میانگین بارش سالانه کشور کمتر از 250 میلیمتر و ضریب تغییرات آن 70 درصد است. بنابراین، تنوع آبوهوایی در ایران بسیار زیاد است. برهمین اساس، بخصوص برای کشورهایی با تنوع اقلیمی زیاد - نظیر ایران - اثرهای متقابل بین ژنوتیپ و محیط، بیشتر مطرح میشود. زمانی اثر متقابل ژنوتیپ و محیط وجود دارد كه تفاوت عملكرد دو یا چند ژنوتیپ از محیطی به محیط دیگر تغییر كند.
وجود اثر متقابل ژنوتیپ و محیط باعث کاهش دقت ارزیابیهای ژنتیکی و به دنبال آن کاهش پیشرفت ژنتیکی برای صفات مختلف است و ارزیابیهای ژنتیکی با استفاده از آزمون نتاج را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. درصورت وجود اثر متقابل ژنوتیپ و محیط، برای مشخص کردن میزان پیشرفت ژنتیکی به ازای انتخاب ژنوتیپهای مختلف، بهعنوان والدین نسل بعد، باید علاوه بر اختلاف ژنتیکی والدین انتخاب شده از میانگین جمعیت، اثر متقابل ژنوتیپ و محیط نیز بهعنوان یک عامل مهم برای پیشبینی میزان پیشرفت ژنتیکی لحاظ شود.
مسئله بعدی اینکه بکارگیری سیستمهای کاربردی و اجرایی دورگگیری، بسته به خط مشی آمیختهگری، (جایگزینی تدریجی، تولید آمیخته برای استفاده از هتروزیس، تولید نژاد جدید)، از یک منطقه به منطقه دیگر و از یک گله به گله دیگر متفاوت و تابع شرایطی است که عملاً باید لحاظ شود تا نتیجه موفقیتآمیز باشد؛ عمده این فاکتورها عبارتند از اندازه گله و تعداد جمعیت مولد، وجود گلههای پایه با خلوص نژادی بالا (تشکیل هستههای پایه نژادهای خالص خارجی و نژاد بومی به گزینی شده مورد نظر)، وضعیت بازار هدف، سیستم مرتع و وضعیت خوراک در دسترس، امکانات و تجهیزات حین و بعد از انجام آمیختهگری، هزینههای کارگری، سطح کارشناسی و دانش فنی قابل دسترس.
تمامی موارد یاد شده تعیینکننده نوع سیستم آمیزشی خواهند بود. سیستمهای آمیزشی در دامها به سه گروه آمیزش تصادفی (Random mating)، آمیزشهای نزدیک یا خویشاوندی (In breeding) و آمیزشهای دور (out breeding) تقسیم میشوند. در آمیختهگری در سیستم آمیزشهای دور از روشهای مختلفی استفاده میشود. یکی از این تقسیمات، آمیزش بین نژادهای مختلف ((cross breeding است. آمیزش بین نژادها خود به چندین گروه ذیل تقسیم میشود که با توجه به هدف مورد انتظار متفاوت است:
1- تلاقی پایانهای دو نژادی
2- تلاقی تناوبی دو نژادی
3- تلاقی پایانهای سه نژادی
4- تلاقی تناوبی سه نژادی
5- تلاقی عقبگرد
6- ساختن نژاد جدید با آمیزش دو یا چند نژاد
7- جایگزینی تدریجی(grading up)
بسیاری از مشکلات و دردسرهایی که در گذشته در خصوص دورگگیری وجود داشت ناشی از فقدان بهکارگیری روش تلاقی متناسب با هدف و یا بینظمی در اجرای آن بوده است.
استفاده غیراصولی از آمیختهگری مشکلات جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت و باید طی یک برنامه اصولی این کار را پیگیری نمود. بهطور خلاصه در صفات کمّی، مشکلات ناشی از آمیختهگری عبارتند از کاهش وزن دنبه، کاهش میزان باروری برخلاف انتظار و متعاقباً کاهش نسبت برهزایی، کاهش زندهمانی برهها، افزایش سختزایی، تغییر در میزان شیرتولیدی درنتاج و در مورد صفات کیفی مشکلاتی همچون تغییر در کیفیت لاشه، تغییر در عادتپذیری نسبت به محیط و کاهش کیفیت کرک و پشم.
به هر حال، در صورت عدم توجه به شرایط اقلیمی و وضعیت محیطی منطقه و عدم پیش بینی عوامل بازدارنده و محدود کننده سازش دام، و بطور کلی عدم مدیریت علمی صحیح و نبود یک برنامه هدفمند جامع، حتی استفاده از بهترین و بروزترین روشها و تکنیکهای اصلاح نژادی هم نتایج مطلوب و پایداری در پی نخواهد داشت و تثبيت صفات جديد به هیچ وجه امکانپذیر نخواهد بود.
صنعت دام و طیور همانند سایر صنایع به زیرساختهای مناسب نیاز دارد. ژنتیک و اصلاح نژاد دام و طیور یکی از این زیرساختها به شمار میرود که موجب کاهش قیمت تمام شده تولید، افزایش بهرهوری و بهبود کیفیت محصول در دامهای سبک و سنگین و در نهایت سود بیشتر برای تولیدکنندگان میشود.
با توجه به اینکه معنای اصلی اقتصاد مقاومتی تکیه بر توانمندیهای داخلی در حوزههای مختلف بخصوص بخش کشاورزی و دامپروری است، بیشک این پتانسیل بین محققان و دانشمندان ایرانی در زمینه زیستفناوری و بیوتکنولوژی وجود دارد که در راستای تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی جهادگونه به این موضوع ورود پیدا کنند تا شاهد اثرات مفید و پایدار آن در ابعاد مختلف باشیم.
انتهای پیام/*