این قانون بازنشستگان، یک قانون بسیار خوبی است. این از آن قوانینی است که ما به آن احتیاج داشتیم، جایش هم خالی بود. قانون بازنشستگان در واقع حلقه بسته مدیریتی را که گاهی اوقات در بعضی از جاها سال های سال طول می کشد، این حلقه مدیریتی بسته را باز می کند و می شکند، راه را برای جوان ها می گشاید که بتوانند خودشان را به مراکز مدیریتی برسانند.
بنابراین اصل قانون، قانون خوبی است، منتها اطلاق قانون، اطلاق درستی نیست؛ یعنی این که هر بازنشستهای باید بکار گرفته نشود، این اطلاق درست نیست، چون بعضی از افراد هستند بله، مثلاً سی سال هم خدمت کردهاند، بازنشسـته هم شدهاند، فرض کنید که بیست ساله بوده، هجده ساله بوده استخدام شده، حالا هم یک مردی چهل و هشت ساله، پنجاه ساله است، وقت کارش است و تجربه خوبی هم پیدا کرده، جایگزین هم ندارد؛ این است دیگر؛ قانون این را هم شامل می شود، اما شمول قانون نسبت به این جور آدم هایی که کم و بیش پیدا می شوند، ممکن است زیاد هم نباشند، درست نیست.
خب حالا آن مسئول، آن مدیر چه کار کند برخلاف قانون؟ این جا به فکر ولایت فقیه میافتند که بالاخره ولیفقیه اجازه بدهد. میآیند از ما سؤال می کنند، ما هم مواردی را، بنده این هایی را که نسبت به آن ها میآیند سـؤال می کنند که نمی شناسم، مگر بعضی معدودشان را؛ ممکن است دو نفر، سه نفرشان را بشناسیم؛ معدودی از آن ها را می شناسیم، آن هایی را هم که نمی شناسیم، اگر به آن مدیر اعتماد داشته باشیم، قبول می کنیم. مسأله این است و الّا اصل این قانون، قانون خوبی است، باید هم اجرا بشود و بهترش هم همین است که خود نمایندگان محترم مجلس قانون را جوری ترتیب بدهند و اصلاح کنند که دیگر این اشکالات پیش نیاید، مجبور نشـوند که به اجازه رهبری متوسل بشوند.
انتهای پیام/